{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
اداره کردن
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۱
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
Administer
معنی اداره کردن, معنی اداره کردن, معنی اbاci lcbj, معنی اصطلاح اداره کردن, معادل اداره کردن, اداره کردن چی میشه؟, اداره کردن یعنی چی؟, اداره کردن synonym, اداره کردن definition,
معنی Anti-corruption
,
معنی eingang
,
معنی I FUCKING LOVE YOU
,
ترجمه I FUCKING LOVE YOU
به فارسی,
معنی middlepeople
,
ترجمه middlepeople
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی